همه گیر باعث می شود ما احساس به عنوان اگر ما کنترل—اما ما هرگز واقعا

Three روز قبل از عروسی من, برادر من به نام به من بگویید او صرف 4000 دلار در ماه در Oxycontin. او به زبان آمده

توسط PATRIS-FUN در 15 اردیبهشت 1399

Three روز قبل از عروسی من, برادر من به نام به من بگویید او صرف 4000 دلار در ماه در Oxycontin. او به زبان آمده یک جمله که تغییر همه چیز برای همیشه لطفا برای: "من معتاد به مواد مخدر."

ده ماه بعد ما از اولین فرزند من پس از آن فقط 2 هفته که دائم از دست دادن شنوایی در هر دو گوش وجود دارد هیچ درمان و از او می خواهم که به پوشیدن سمعک برای بقیه زندگی خود را.

دوازده ماه پس از آن یک کارآگاه به نام از لس آنجلس به ارائه اخبار است که برادر من مرده بود از هروئین بیش از حد. او 30 سال است.

در هر مثال من محوری بر روی یک جاده متروک در نیمه شب با بدون نقشه. وحشت زده من تا به حال برای آمدن به شرایط با این واقعیت است که من در رشته تعیین که در آن دقیقا من بود و به نوعی پیدا کردن راه بازگشت به خانه.

امروز همه ما خودمان را پیدا کنید در این جاده دست و پنجه نرم با ناشناخته زمین و تمام ترس و اضطراب است که همراه با آن است. ما جمعی ایستاده در قلمرو ناشناخته و هیچ کس نمی داند چه اتفاقی خواهد افتاد. رک و پوست کنده این همواره در مورد: مارک یک تقویم و یا نقشه برداری از یک طرح پنج ساله ممکن است ما را به احساس می کنم مثل ما اندازه گیری, کنترل, اما هر تعداد از چیزها می تواند پرتاب حتی دقیق ترین برنامه های به هم ریخته.

نگه دارید تا تاریخ با ما روزانه coronavirus عضویت در خبرنامه با کلیک کردن در اینجا.

در پی این جهانی همه گیر بسیاری از مردم در حال پرسیدن سوال است که اجرا را از طریق سر من بارها و بارها این چند سال اخیر: حالا من چیکار کنم? چیزی که من آموخته است که گاهی اوقات شما فقط باید قبول کند که بدون شما نمی دانید که در آن شما هستند و یا چگونه برای به دست آوردن "صفحه اصلی" اما آن است که تقریبا غیر ممکن است برای ماندن گیر برای همیشه لطفا برای.

وقتی که دختر من تشخیص داده شد, من احساس ناتوان است. 3 ماه او می خواهم کلیه سونوگرافی و MRI پس از سانحه قرعه کشی خون و چندین سفر به یک متخصص ژنتیک. قطعا نه چگونه من می خواهم پیش بینی شروع زندگی خود را. و حتی پس از تمام آزمون ها و قرار ملاقات پزشکان به ما گفت که آنها نمی دانم علت از دست دادن شنوایی که آیا آن را بدتر و یا آنچه در آن به معنی برای آینده اش.

آنچه اتفاق افتاده با برادر من البته متفاوت بود. در حالی که من چیزی را تغییر نمی دهد در مورد دختر من—از او مجعد, موهای قهوه ای برای او پر تلالو سمعک—من خیلی می خواهم او را به بازگشت و آن را سخت به چرخش هر گونه خوب است که پس از مرگ او به عنوان یک پوشش نقره ای. موضوع مشترک است که من آماده برای هر یک از آن و قرار دادن یک پا در مقابل دیگر شد من زانو حرکت تند و سریع بقا پاسخ.

برای دختر من که به معنای گرفتن او متناسب با سمعک و ثبت نام او در گفتار درمانی فقط در 6 هفته. آن را به معنای آموزش خودم پرسیدن سوال به چالش کشیدن پاسخ که غیر قابل قبول است. او سمعک نیست, تحت پوشش بیمه, بنابراین برای دو قوه مقننه جلسات پوشا سه سال دو بچه و من سوار به جلو و عقب به آستین به شهادت در مقابل کمیته و چهره به چهره با مقامات منتخب. و در سپتامبر سال 2017, تگزاس, تصویب قانون الزامی پوشش بیمه ای از سمعک و کاشت حلزون برای کودکان زیر 18 سال. این چیزی بود که من می تواند انجام دهد نه تنها برای کودک بلکه برای هر کودک مانند معدن در دولت است.

زمانی که برادر من جان من به سختی می تواند باز کردن چشمان من هر روز صبح بسیار کمتر تدوین منظم برنامه ریزی برای آنچه در آینده خواهد آمد. اگر من تا به حال یک کودک که خواستار منظم و تغذیه, من مطمئن هستم که من را ساخته اند آن را. برای ماه من گریستم از طریق همه آنها را. و در عین حال حتی در روزهای اولیه وجود دارد چیزهایی که تا به حال به انجام. بنابراین من آنها را.

روز بعد از من برادر تشییع جنازه خانواده من پرواز به L. A. بسته تا خانه خود را. حتی اگر هیچ کس آماده برای انجام این کار, ما طبقه بندی شده اند همه چیز خود را به انبوهی از حفظ اهدا و یا به سطل زباله. در یهودیت در حال حرکت رو به جلو قبل از اینکه شما آماده ساخته شده است و به عزادار. در روز پایانی نشسته شیوا weeklong یهودی عزاداری سفارشی عزیزان دستور به افزایش و نگاهی به راه رفتن در اطراف بلوک. حتی اگر شما احساس نمی مانند شما بروید.

به عنوان ما به مقابله با یک تغییر جهان آن را O. K. به "احساس نمی آن را دوست دارم" به احساس غم, ترس, نا امید, بی نا امید و عصبانی. هنگامی که شما خود را متوجه زندگی است که رهبری در یک مسیر متفاوت از شما پیش بینی کرده بود — حتی اگر آن را در نهایت یک چیز بد در مورد دختر من شنیدن این disorienting. اعطای زمان خود را برای پیدا کردن یاطاقان های خود را. حلقه در یک توپ و خیره به سقف. اقامت در لباس خواب برای چند روز در پایان. سازمان دیده بان بد تلویزیون واقعیت.

اما می دانم که حالت سکون است نه جواب و نه آن است که واقعا یک گزینه است. به عنوان یک نتیجه از این جهانی بهداشت بحران سیستم تغییر خواهد کرد, اولویت ها را تغییر ما تغییر خواهد کرد. ما نمی تواند به عقب برویم به چه بود. ما فقط می توانیم پاسخ به چیست و مراحل را نسبت به آنچه که ما امید خواهد بود.

من شروع به نوشتن پس از درگذشت برادر من به عنوان یک ورزش در بقا. که نوشتن تبدیل به یک کتاب. و کتاب که در ارتباط با دیگر مردمی که غم زده. من با همکاری یکی از آنها را در یک پادکست در مورد مصرف مواد مخدر بحران است. و پادکست تبدیل به یک شرکت رسانه ای. هیچ یک از این طرح بود و در عین حال من اینجا هستم. برای من خوشحال هستم و برآورده اما اذعان کرد که هیچ نقشه می تواند منجر شده من در اینجا.

زمانی که من به اطراف نگاه کنید همه چیز به نظر می رسد بسیار متفاوت از من فکر کردم آن را. اما به نوعی من ساخته ام من راه خانه.

لطفا از ارسال هر گونه راهنمایی, آگهی و داستان به virus@time.com.

تماس با ما در editors@time.com.



tinyurlis.gdu.nuclck.ruulvis.netshrtco.detny.im
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن