در صورت شورش تمرین همدلی

به سختی یک هفته پس از قتل جورج فلوید در مینیاپولیس, می تواند بخشیده شود برای داشتن این تصور است که میلیون ها نفر از آمریکایی ها فراموش کرده اند که در مورد او. این است که به دلیل وجود حداقل تا آنجا که من آگاه هستم هر اندازه منطقی بخشی از جمعیت حاضر به استدلال می کنند که مرگ او قابل توجیه. به این دلیل است که ما نمونه گل آلود مد آمریکایی ما تصمیم گرفته اند به نوبه خود توجه ما را به چیزهای دیگر: انتقاد از رئیس جمهور برای مثال یا فرا-اخلاقی بحث در مورد اخلاق و اثربخشی غارت.

در بسیاری از جاها این بحث در حال تبدیل شدن گرم می شود. همانطور که من نوشتن این, دوستی بدون شک تخریب بیش از استدلال در مورد خشونت است که پیشی گیرد و بسیاری از شهرهای آمریکا در هفته گذشته یا بیشتر. فرم است که تقریبا همیشه همان: شخص X می گوید چیزی در مورد شرارت از موسسات آمریکایی شاید به کارگیری زبانی انتزاعی — به عنوان مثال "ساختاری نژاد پرستی" و فرد Y پاسخ در نوع با توهین و سوت سگ — "اراذل و اوباش" همچنان مورد علاقه و عزم و اراده هرگز به صحبت می کنند دوباره به سابق خود مخاطب.

چگونه می تواند ما را به برخی از اندازه گیری از هوش و بشریت به این نزاع که در شکل کنونی خود را در آینده به عنوان آنها را پس از چند ماه از اعلام اجرا, انزوای اجتماعی در میان افزایش بیکاری و فروپاشی یک بار تقریبا بلامنازع بهداشت عمومی اجماع به نظر می رسد به من اجتناب ناپذیر ؟ من می ترسم که جواب عشق است.

چرا می گویند "ترس"? چرا که نه ؟ وجود دارد چند چیز ترسناک تر از باز کردن خودمان به این امکان برای کسانی که ما آنها را به عنوان به زودی به عنوان unlovable. از این رو همچنان محبوبیت ساده تر جایگزین. نفرت آسان تر است; آن بیشتر آشنا, بیشتر, آرامش, بیشتر ریسک گریزی به جدا کردن خود در یک ثابت نظر, به ویژه هنگامی که در مواجهه با ظاهر بی حد و حصر نمونه هایی از شرارت از کسانی که در طرف دیگر.

هیچ جا این واضح تر از زمانی که می آید به شورش و غارت. در آنچه ممکن است حس بسیاری از شما بپرسید که آیا این کارها خدمت به علت اصلاحات ؟ آنها نه اگر هر چیزی بیشتر به احتمال زیاد به ارائه عناصر سرکش در اجرای قانون بهانه ای برای حفظ وضعیت موجود ؟ این استدلال های پوچ اما آنها من فکر می کنم با این وجود عمیقا اشتباه گرفته شود. این درست است به این دلیل بسیار ساده که آنها در حال گدایی سوال. به خوبی معنای لیبرال و ارتجاعی مخالفان باید چیزی مشترک — یعنی آماده اعتقاد به این که آنها بخشی از یک موجود سیاسی جامعه است که در آن وجود دارد برخی از روش های تعیین شده برای آن را تغییر دهید. این به نظر من تفاوت اساسی بین تظاهرات مسالمت آمیز و Carlylean مجالس از خشونت که غصب سابق در تصور عمومی است. این است که کسانی که حضور نسبتا اهلی رویدادهای عمومی (مانند صدها نفر که جمع با نشانه هایی در میشیگان شهری که من زندگی می کنند در روز دوشنبه بعد از ظهر) رفتار هستند بهتر از دیگران آن است که آنها اساسا درگیر شدن در فعالیت های مختلف است که از مربوطه خود را vantage امتیاز به نظر می رسد به همان اندازه اتصالات.

این است که چرا facile هزینه تجزیه و تحلیل سود — با غارت شما را از خطر بیگانه مردم که حمایت شما نیاز دارید برای علت خود را! — آیا از اهمیت بسیار کمی به این سوال از جرائم علیه اموال است. هیچ کس تصمیم می گیرد که به نور ماشین پلیس را به آتش و یا به کمک خود را به کالاهای در معرض تحت شکست پنجره از یک فروشگاه انجام است چرا که او وارد این نتیجه رسیدند که این چیزها لازم را نسبت به تغییرات مثبت اجتماعی است. یک شورش و looti دقیقا به خاطر یک باور ندارد که اصلاحات ممکن است بسیار کمتر مطلوب است. این است که به شدت اجتناب ناپذیر نتیجه پذیرش است که به جای اینکه یک عضو از یک نظم اجتماعی که به دنبال جبران مشروع نارضایتی یکی از غرفه کاملا خارج از آن هرگونه تسلی نجات مست self-actualization از خشونت است.

چنین نتیجه گیری می تواند به اشتباه به عنوان آنها تقریبا قطعا در میان ده ها هزار نسبتا ممتاز سفید 20 - و 30-یه چیزی که به خیابان آمده اند به مبارزه تن به تن جنگ با پلیس را از خستگی و سپس شکایت در مورد اینکه در پایان دریافت از انواع چیزهایی که آنها تقریبا به طور قطع انتظار می رود در این دیدار با ماجراهای. اما حتی در مورد آن است که غیر منطقی است که فرض کنیم که این مجتمع یکی ممکن است به جریان اصلی جامعه آمریکا یک قدرت به آن را تغییر دهید معمولی رویه به این معنی است که اساسا محدود و در واقع شاید حتی غیر موجود. علاوه بر این که معنی مشارکت در جامعه شده است ممنوعه برای ماه در پایان با توجه به همیشه در حال تغییر سری از fideistic منطق, آنچه باید یکی واقعا انتظار از کسانی که در حال حاضر متقاعد شده خود را (از روی صدق و صفا و یا در غیر این صورت) که آنها را در حاشیه آن?

هیچ کدام از این ها باید به عنوان یک apologia برای غارت و یا هر گونه دیگر رفتار خشونت آمیز. من نه به دنبال بهانه ای چنین رفتاری اما آن را درک کنند و به یک نقطه برای همدردی با آن است. آن را بدون استفاده به عنوان دیکنز نوشت: در یک زمینه مشابه "به بحث از این وحشتناک انقلاب به عنوان اگر آن را تنها برداشت تا کنون شناخته شده در زیر آسمان است که تا به حال نمی کاشته شده است — به عنوان اگر هیچ چیز به حال تا کنون انجام شده است و یا حذف شده باید انجام شود که تا به حال منجر به آن — به عنوان اگر ناظران رنجور میلیون ها نفر در فرانسه و از سوء استفاده و منحرف منابع است که باید آنها را مرفه دیده نمی شود آن را به ناچار در آینده, سال قبل, و تا به حال نه در کلمات ساده ثبت آنچه که آنها را دیدم."

چه کس دست آوردن درک? عشق البته و گسترده تر سخاوتمندانه تر از جهان است که اجازه می دهد تا بیشتر مشتاق معترضان به قبول وجود دارد که اراذل و اپورتونيست در میان آنها وجود دارد که مناسب و معقول شهرداران و فرمانداران با نیت انسانی و حتی من با جرات گفتن چند پلیس خوب. در خود من نوجوان سال وجود دارد موارد متعدد که بر اساس آن من تجربه ناامیدی که من گمان می کنم تنها بسیار جوان می تواند احساس هنگامی که مواجه با دانش که مرد است که متولد شده از یک زن است که از چند روز و پر از مشکل. تا به حال من شده است در مکان های خاص در زمان های خاص, من به راحتی می تواند شکست ماشین ها و پنجره ها و ساختمان ها. من شاید می تواند انجام داده اند به مراتب بدتر است. اما من نیز درک کنند — حتی اگر من خودم به اندازه کافی خوش شانس به آن را احساس حاد — ضربه به دفاع از خود در یک خانواده و یک ملک و خوش آمدید به کمک مقامات دولتی در انجام این کار است.

خواندن یک مقاله مثل این یکی در مورد مضطرب شب زنده داری با یک جفت از منهتن doormen در شب از بدترین شورش در شهر را تجربه کرده است که تا کنون من تنها می nod همراه در همدردی با نویسنده تمایل به انجام هر چیزی در درون قدرت خود را برای حفظ عزیزان خود را امن است. من می توانم به عبارت دیگر در هر تعداد از مخالفت تصاویر — عصبانی معترض و بدون مزخرف پلیس جان غارتگر و مسلح فروشگاه صاحب صندلی رادیکال و محافظه کار عملی مخاطب — و گسترده تر چشم انداز تشکیل شده توسط میلیون ها نفر از این کوچولو عکس های شرح داری پراکنده در سراسر کشور در آستانه یک رکود اقتصادی یک تراژدی کامل است که در آن هر دو طرف به طور کامل به انسان و نه به طور کامل فاقد توجیه برای اقدامات خود را حتی اگر عدالت است نه ديه زن نصف ديه مرد به طور مساوی. این من فکر می کنم که دیدگاه همه ما باید به دنبال.

آیا محدودیتی برای آنچه که درک می تواند دستیابی به اینجا ؟ تقریبا به طور قطع و آنها شروع و پایان دقیق که در آن یک تصور در تقاطع یک نظری تعهدات و زندگی بی نهایت messiness. دیر یا زود به بن بست رسیده است بین حتی بیشتر روشن فکر حریف از خشونت پلیس و متفکر ملی Guardsmen که کار آن است که به pelt سابق با گلوله های لاستیکی. اما مطمئنا بهتر است برای پیدا کردن خودمان را در این مقاطع با چیزی بیش از unthinking نفرت در درون ما.

می خواهید بیشتر ضروری تفسیر و تجزیه و تحلیل مانند تحویل مستقیم به صندوق پستی خود را? برای ثبت نام در این هفته "امروز بهترین مقالات" عضویت در خبرنامه اینجا.