"مادرم به من آموخت دقیقا یک چیز." Bess Kalb, بودن, تنها, دختر, یک دختر تنها

مادر بزرگ من بابی بل کمک به بالا بردن من. از ساعت من متولد شد او از حضور مداوم در زندگی من و من در بزرگسالی ا

توسط PATRIS-FUN در 20 اردیبهشت 1399

مادر بزرگ من بابی بل کمک به بالا بردن من. از ساعت من متولد شد او از حضور مداوم در زندگی من و من در بزرگسالی او نزدیک ترین دوستان بهترین. هنگامی که او درگذشت در سال 2017 در سن 90 شروع کردم به نوشتن داستان زندگی خود را در صدای او به من صحبت از فراتر از قبر. هیچ کس نمی خواهد به شما بگویم این اما من داستان رابطه ما به عنوان تنها او می تواند آن را بگویید.

میوه تاک

من دقیقا یک چیز و آن را چگونه می توان پستان.

آن را یک نابغه است.

مهم این است که شما فقط آن را به تنهایی ترک. شما با قرار دادن طرف از گوشت گاو را در یک قابلمه بزرگ بریزید و در هر—شراب قرمز و گوجه فرنگی از یک می توانید برخی از هویج برش تا نیم پیاز یک مشت از نمک حلال یک سیب زمینی برای پدر بزرگ خود را و اجازه دهید آن را به نشستن در یک بسیار کم شعله. من می خواهم پور در مقداری آب اگر آن را بیش از حد خشک و اما در غیر این صورت این نیاز به تلاش بسیار کمی است. شما می توانید در مورد آن را فراموش برای کل روز و وجود آن خواهد بود. نمی گویم من هرگز به شما آموخته هر چیزی.

چگونه شما دوست من سینه. شما اهمیتی نمی دهند اگر آن را دشوار است. شما عاشق طعم gristle در لبه ها و کاراکتر از پایین گلدان. قبل از اینکه شما به خانه آمدند در Ardsley برای عید فصح یا شکستن سریع و یا آنچه را که شما می دانستم که وجود دارد خواهد بود سینه. شما می خواهم به بحث در مورد آن را مانند یک شیطان. "وقت آن است که برای سینه رتبهدهی نشده است؟" "مادر وجود دارد برای رفتن به اندازه کافی گوشت سینه?" همیشه با اشتها. پدر و مادر خود را هرگز گوشت گاو به دلیل پدر خود را, کلسترول, بنابراین شما احتمالا بسیار کم خونی. شما نیاز به خون در حال اجرا از طریق شما.

این دستور العمل مادرم بیشتر یا کمتر. او مذهبی اما او احساس می کرد که بسیار مهم است که هر کس را به خانه در Greenpoint محله بروکلین در شب جمعه برای شام شبات. وجود دارد همیشه نمی توان به گوشت گاو دارد و می تواند کبد یا sweetbreads یا زبان. اگر خورش شما آن را به اندازه کافی بلند, تفاوت چیست ؟

برادران من بودند تمام شده و در خارج از خانه و هر هفته او می خواهم آنها را دعوت و با همسران خود را و فرزندان خود را به اتاق ناهار خوری جدول—همان جدول که در آن ما همه به دنیا آمد. او حاکم بر همه چیز است. او می ایستاده تا او صدای مشت روی میز یکی از پدر من matchbooks از جیب صحن و اعتصاب یک مسابقه است. شما می توانید از گوش یک قطره پین. او می خواهم لاغر سکس سینه روی میز و نور دو شمع در برنج دارندگان او به ارمغان آورد از روسیه و لرزش در این مسابقه است.

پس از آن او می خواهم قرار دادن یک دستمال بر سر او. مانند بلندی روح او بسیار به آرامی دست او را در مقابل چشمان او و مناجات با او سر متمایل دست او را موزون و جلو و عقب با جادوها ،

"باروخ ata Adonai, Eloheinu Melech ha-olam, آشر بچه'shanu b'mitzvo-sav"—که نادرست بود آن را ب'mitzvo - tav با یک تی نیست -sav با یک s اما این که چگونه آن را در ییدیش تلفظ—"vitzivanu l'hadlik ner shel Shabbos."

پس از آن هنوز هم در زیر پارچه می گفت به برادرم "Georgie - zun, vayne!"

Georgie خواهد چشمک به من و جا زدن یک جام شراب قفسه سینه خود را همه اغراق شده. او می خواهم دهان همراه به طور چشمگیری مانند یک خواننده اپرا و من می خواهم سعی کنید به خنده به عنوان او ادامه داد: در خلسه.

"باروخ ata Adonai, Eloheinu Melech ha-olam, boreh p'ri hagafen."

خوشا به حال شما Adonai برای ما میوه درخت تاک.

تصور کنید تماس کوزه من zayde's چهل درصد شراب حلال "میوه درخت تاک." به سختی.

سپس او را در پارچه خود بریزید و آن را روی میز فقط به عنوان مادر انجام داده بود قبل از او و او از و او قبل از او ، و وجود او می خواهم ایستاده جدی به عنوان یک مجسمه بيناست تمام خلقت است.

تا چند دهه بعد من می خواهم که خانواده بیش از Seder و ما همه می خواهم در خانه من در Ardsley ما در لباس های زیبا در زیر لوستر کریستال. من می خواهم در صدر جدول و هر کس خواهد خفه شو. من می خواهم نور شمع در همان برنج دارندگان و من می خواهم رابطه جنسی از در نظر گرفتن و قرار دادن پارچه و دستمال بر سر من. من نگفتم نماز—من واقعا هرگز آموخته کلمات. اما من hummed آرام به خودم و لرزاند و عقب زیر حجاب. شما از من پرسید چه من می گفت. "گل رز, گل رز, گل رز است." من نام مادر.

Bessie شما تنها دختر تنها, دختر, یک دختر تنها. میوه درخت تاک.

این SLEEPOVER

هیچ یک از ما تا به حال هر گونه خوب است در به خواب رفتن. ما سیمی همان. همیشه چیزی برای انجام. چیزی به عنوان خوانده شده. به خوردن. به نگرانی در مورد. دو نفر از ما دروغ بیدار در نیمه شب خیره در ما سقف دو ذهن whirring در تاریکی.

آیا شما به یاد داشته باشید النور پورتر? شما ستایش او—او یک نوع مودب, کودک. شما هر دو از خواندن آن داستان های تاریخی کتاب در مورد استعمار عروسک که به زندگی آمد. آیا می دانید که هر چه اتفاق افتاده است ؟ شما نباید از دست دادن ارتباط خود را با دوستان, عسل. نگاه او را تا آنلاین.

به هر حال. هنگامی که شما در مورد هشت سال شما بودند بیش النور خانه sleepover و شما نمی توانستم بخوابم. شما تا به حال پرتاب و در کیسه خواب خود را بر روی زمین و شما تا به حال کار خود را به عرق سرد. شما در سر خود را. چه می تواند شما را احتمالا تا استرس مورد در هشت سال ، آیا شما خانه عروسکی بود تا به کد ؟

این قبلا اتفاق افتاده است. که در آن دختر ربکا. در کلر را در روز تولد او. در استفانی فقط چند هفته قبل از. مادر خود را به شما هشدار داده آن را خواهد دوباره اتفاق می افتد. او گفت: شما را به ترک بعد از شام. که او نمی خواهد به شما انتخاب کنید تا بعد از ده. که شما نیاز به "خودتان می دانید."

اما شما نمی خواهد قبول شکست. نه در نظر. پس از شام آمد و رفت و شما احساس خوب است. و شما را به تغییر لباس خواب خود را و شما را به تماشای فیلم با دختران دیگر خود را با دندان قروچه در جمجمه خود را و شما احساس افزایش آدرنالین در قفسه سینه خود را و شما آماده خود را برای چراغ. شما رو به کیسه خواب خود را و شما بلافاصله در جهنم است. به ساعت روی دیوار بود تیک تاک بیش از حد با صدای بلند. فرش زیر پای شما تا به حال یک جزء اصلی در آن شما می توانید احساس می کنید از طریق تمام لایه های خود را. این تگ در خود پیژامه و شلوار بود سلاح سرد در شما. شما محکوم شدند.

و هیچ راهی وجود دارد شما می توانید تماس مادر خود را. شما حاضر به دست او این پیروزی مهم نیست که چگونه به شدت به شما نیاز به رسیدن به تخت خود را. اما یکی دیگر از راه. مادر بزرگ.

آن یازده p. m. و شما wriggled از کیسه خواب و tiptoed را به مادر تلفن را برداشت و شماره من تماس گرفته شده در Ardsley. آن را یکی از سه شماره به شما می دانستم که توسط قلب.

من در درب جلو در کرم رنگ Acura در سی دقیقه. من اصرار شما به پدر و مادر—من نمی خواهم همه بیدار شدن و تماس با پلیس. شما تا به حال به راه رفتن به اتاق خواب خود را با دم خود را بین پاهای خود را و به آنها بگویید که شما را ترک شد. آنها از ذهن نیست اواخر ساعت آنها دلسوز; النور او یک نوع زن است.

شما جمع شده بودند تا همه چیز خود را به دست من کیسه خواب و من انباشت اشیاء بدست آمده شما را به عقب و سوار شما مستقیما به پدر و مادر خود را' خانه. آن را تنها پانزده دقیقه دور اما شما در خواب صدا در زمان ما کشیده به جلوی خانه خود را.

من نشسته با اخبار در رادیو و تلویزیون و به شما اجازه خواب بود که نیم ساعت قبل از من scooped شما و انجام شما در داخل مانند یک عروسک پوش.

شما هشت نه کودک نو پا. پشت من صدمه دیده است برای یک هفته.

مادر خود را در اتاق نشیمن wide-awake, البته. از او می خواهم انتظار تماس شما.

گزیده ای از هیچ کس نمی خواهد به شما بگویم این اما من با Bess Kalb. کپی رایت © 2020 توسط Bess Kalb. گزیده ای با مجوز از Alfred A. ناف یک بخش از Penguin Random House LLC. تمام حقوق محفوظ است. هیچ بخشی از این گزیده ای ممکن است تکثیر یا تجدید چاپ بدون اجازه کتبی از ناشر است.

تماس با ما در editors@time.com.



tinyurlis.gdclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب