4 فیلم است که در جنگ جهانی دوم راست, به گفته یک مورخ

جنگ جهانی دوم بود که مبارزه برای شدت دلایل اخلاقی. هیتلر و ژاپنی نظامیان تا به حال به متوقف شود و این فیلم در مورد نیاز به روشنی در مورد خود هدف اخلاقی. ریک بلین با بازی همفری بوگارت در حال اجرا است یک آمریکایی کافه در کازابلانکا و خط معروف او می گوید آن را چندین بار است که "من چوب سر من برای هیچ کس." در پایان این فیلم همفری بوگارت چوب گردن خود را برای ویکتور لاسلو (Paul Henreid) مقاومت شکل است که به صورت قاچاق از یک قدم جلوتر از نازی ها به رهبری در سراسر جهان در مبارزه علیه فاشیسم. آن را الهام بخش فیلم است. این بیان یک حقیقت در مورد جنگ جهانی دوم که این یک تعارض اخلاقی است که شما تا به حال به مطمئن شوید که شما در سمت راست و در این مورد سمت راست اتفاق افتاده بود در کنار متحدان.

این فیلم همچنین نشان می دهد که آمریکایی ها به عنوان آنها می خواهم به خود را در شخصیت ریک. ما نمی انتخاب کنید و مبارزه با هر کسی مگر زمانی که ما می بینیم کسی که برداشت و پس از آن ما گام به گام در. که بسیار مهم برای آمریکایی حافظه از جنگ است.

به کارگردانی جورج استیونس و با بازی ژان آرتور و Joel McCrea, این یک بران نگاه آمریکا پشت جبهه در طول جنگ جهانی دوم است. آن را در مورد بزرگ داخلی مهاجرت در زمان: از 135 میلیون نفر در کشور 24 میلیون نقل مکان از محل اقامت خود به کار در صنایع جنگی برای کمک به پیشبرد تلاش های جنگی. این داستان در مورد افرادی که به منطقه واشنگتن دی سی به کار در این دفاتر جدید و بوروکراسی که باز شد تا به اجرای جنگ. وجود یک کمبود مسکن پس از ژان آرتور و Joel McCrea در همان آپارتمان واقع است. یکی از شخصیت های ذکر شده وجود دارد هشت زن برای هر مرد در این شهر است. این آزادتر و رسوم جنسی شایع در موضوع جنگ ، شما آن را در بسیاری از فیلم های ساخته شده در ایالات متحده در طول جنگ و این یکی از آنها است. جنگ است در این زمینه اما و این فیلم در مورد روابط انسانی و اجتماعی و تغییر در طول جنگ. این هم خنده دار.

آن را در مورد سه نفر که به خانه می آیند از جنگ و سعی کنید به انتخاب کنید تا زندگی خود را به جایی که آنها به سمت چپ خاموش. یکی توسط یک مرد مسن تر, بازی های برگزار شده توسط فردریک مارس است که در یک خانواده می رود و بازگشت به کار خود را در بانک. یک پسر جوان, بازی های برگزار شده توسط Dana Andrews, یک قهرمان بود در نیروی هوایی است و به عنوان یک نوشابه حرکت تند و سریع. بسیاری از بچه ها قادر به ماندن در خانه و پیشبرد اما او رفته است.

اما دلیل این فیلم با این نسخهها کار است به دلیل سوم: ملوان, بازی های برگزار شده توسط هارولد راسل. او یک بازیگر حرفه ای; او یک سرویسکار در جنگ بود که هر دو دست دمیده شده در آموزش, تصادف. او پروتز قلاب و تماشای او را به لباس او را به نوشیدن یک فنجان قهوه و تماشای او را امتحان کنید نه به اطلاع خیره مردم در خیابان — آن ویرانگر است.

به نظر من این شاید بهترین فیلم ساخته شده در مورد جنگ جهانی دوم به دلیل آن را در مورد آنچه اتفاق می افتد پس از آن 16 میلیون مردان و زنان به خانه آمد. برخی از آنها را با مته سوراخ روانی زخم و دیگران با مته سوراخ فیزیکی زخم مانند هارولد راسل.

این یک مورد را فراموش کرده اید "جبهه"; بسیار کمی وجود دارد که فیلم ساخته شده در مورد اسرای جنگی. (The Bridge on the River Kwai یکی است.) به کارگردانی بیلی وایلدر Stalag 17 مورد مردان در اسارت و چگونه شما به نوع به هم بزنید-دیوانه. شما سعی می کنید به یاد داشته باشید که چرا شما در این جنگ در وهله اول اما آن را می شود به طور فزاینده دشوار است. شما باید مقدار زیادی از زمان در دست های خود را و برخی از چیزهایی که اتفاق می افتد در بازداشتگاه های واقعا خنده دار است. وجود یک موش مسابقه بین [واقعی] موش به نام تعادل Schnickelfritz و زندانیان قرار دادن شرط در مورد علاقه خود را رت. زندانیان سعی کنید به یک کریسمس رقص که در آن مردان با یکدیگر است. نیز وجود دارد یک جاسوس در میان آنها است.

اما ویلیام هولدن که نقش J. J. Sefton است ، او شاید اولین بزرگ آمریکایی ضد قهرمان. او نمی اسپوت میهنی شعار. او نمی ادای احترام به پرچم. او اجرا می شود یک کمی خرده ریز مغازه و مبادلات با آلمانی ها به دلیل آن را می سازد زندگی خود را راحت تر و او مبادرت به فروش به همکار خود زندانیان در بازداشتگاه. زمانی که طرح "است که جاسوسی در داخل بازداشتگاه?" است که به آرامی کشف و سپس شما ببینید ویلیام هولدن گام تا.

یکی از چیزهایی که شما از شنیدن بسیاری از جانبازان است که صحبت بیشتر در مورد خود را در زمان جنگ خدمات و چقدر شجاع او است که اغلب این مرد که بود حداقل. بنابراین در اینجا ویلیام هولدن است که ادعا می شود یک قهرمان; او فقط می خواهد برای زنده ماندن این است. هنگامی که یک کار باید انجام شود هولدن کسی است که آن را ندارد و او یکی از شخصیت های فراموش نشدنی در سینمای آمریکا.